نظریهی عبور از شکاف در ارتباط با مشکلاتی است که هنگام تلاش برای تبدیل یک اختراع یا ایدهی عالی به موفقیتی قابل توسعه و طولانیمدت، پدیدار میشوند (مور، 1999). اساسا، این مفهوم برای صنایع پیشرفته ایجاد شدهاست و میتواند در مورد همهی فرآیندهای نوآوری استفاده شود، چون یافتههای بنیادی قابل تعمیم هستند: اختراع کردن و یا یک ایدهی عالی، به تنهایی کافی نیست؛ مشکل اصلی این است که چگونه آن را پیاده کنیم تا واقعا تاثیرگذار باشد. به همین دلیل است که نهایتا بسیاری از ایدههای خوب شکست میخورند.
طی مراحل اولیهی هر نوآوری، معمولا افراد متفاوتی نیازمند است تا روی آن کار کنند و در ادامه، به توسعه و پیشبرد راهکار بیندیشند. این شکاف، در واقع نقطهای در منحنی چرخهی حیات عادی است که در این نقطه بسیاری از ایدههای خوب به دلایل مختلف شکست میخورند: یا مشتری ارزش ایده را درک نمیکند، یا منابع برای توسعهی آن کافی نیست، یا راهحلهای رقابتی مد نظر قرار نگرفتهاند و غیره. خصوصا در حوزهی نوآوری اجتماعی، که اغلب تحت سلطهی کارآفرینان اجتماعی احساساتی و علاقمندی است که به راهحلهایشان تعصب دارند، به گامهای بعدی کم توجهی میشود (نحوهی اجرا، نحوهی دستیابی به منابع لازم، و نحوهی ساخت شبکهای متشکل از سازمانهایی که با یکدیگر همکاری دارند تا به توسعه کمک کنند) (شکل 1).
تصویر 1. شکاف در منحنی چرخهی حیات
منابع:
برگرفته از کتاب نوآوری اجتماعی؛ راه حلی هایی برای آینده پایدار نوشته توماس آزبورگ[1]
رنه شمیدپیتر[2]
مترجم: علی اصغر سعدآبادی. انتشارات دانشگاه امام صادق علیهالسلام.
[1] Thomas Osburg
[2] René Schmidpeter